دوری
دور از تو در اين شهر مرا همنفسي نيست
فرياد كنم از دل و فرياد رسي نيست
مرا از نفس هجر به لب آمد و مردم
گويند كه اين عشق تو هم جز هوسي نيست
اي آه بسوزان به شرر سينه ي ما را
كين سينه براي دل ما جز قفسي نيست
گفتم به دل از همهمه در سينه چه غوغاست ؟
گفتا كه در اين خانه بجز يار كسي نيست
+ نوشته شده در دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۸ ساعت 8:56 توسط علی محرابیان
|